۱۴۰۴ تیر ۲۱, شنبه

صدای گریه می آید

 چشم راستم فدایش

صبحی آرام است با نسیمی خنک و دلپذیر. بساط صبحانه را به تراس می برم و منتظر هاله می مانم تا با نان تازه و گرم بیاید و صبحانه را شروع کنیم. چه خوب که در این دوران پیری، این پیرزن خوش سخن و همدم دیرینه ام را دارم. می آید و با هم شروع می کنیم. مثل قدیمها، مثل خانۀ پربرکت پدری، هوس چای شیرین و پنیر کرده ایم. فقط جای خالی سماور نفتی مادر کنار سفره، د لتنگمان می کند. یادش به خیر اوّل قند یا شکر را داخل استکان می ریخت، سپس چای و آب داغ. 
*
ادامه مطلب در اینجا 

۱۴۰۴ تیر ۲۰, جمعه

Sister Act= راهبۀ بدلی

  شبی کسل کننده بود. تلویزیون را باز کرده و گشتی در کانال های تلویزیون زدم. برنامه های ترکیه سریال های تکراری با زنانی که می گریند، خیانت و زورگوئی و دروغ و قتل و حسادت. انگار که زنان و مردان در این روزگار، بجز پنهان کاری و دروغ و خیانت به همسرشان کاری دیگر ندارند. الجزیره، اخبار جنگ دارد و از مرگ و قتل و گرسنگی می گوید. سری به کانال های آلمانی می زنم. فیلم های آنچنانی، یا ترسناک است، یا روزی که زمین یخ بزند، روزی که زکمین زیر آب برود، روزی که هیولا بر زمین مسلط شود و یا تماشای این فیلم برای افراد کمتر از شانزده سال ممنوع. از همین اخطارش معلوم می شود که فیلم یا ترسناک است یا مبتذل. 

*

ادامۀ مطلب در اینجا

ترگیل، میوه ای گرمسیری

 سریلانکائی است. والدینش پس از ازدواج، به آلمان کوچ کرده اند و بچه ها اینجا به دنیا آمده اند. مادر سواد آلمانی ندارد و به زحمت جملاتی به زبان می آورد. اما خانه دار و کدبانوئی به تمام معناست. از هر انگشتش هزار معرفت می بارد. هر سه فرزندش موفق و صاحب شغل مناسبی هستند. دو سال پیش ازدواج کرد و ما را به عروسی اش دعوت کرد. آن هم چه عروسی! گویا وارد بولیوود شده ای و شاهرخ خان و کجول دارند می خوانند و می رقصند. پذیرائی بسیار عالی بود و میز غذاخوری، پر از غذاهای رنگارنگ البته با طعمی بسیار تند. مردم هندوستان و پاکستان و سریلانکا  و گویا بنگلادش نیز غذاهایشان بسیار تند است و فلفل تند چاشنی اصلی شان است. می گوید غذا بدون فلفل برای ما، غذا بدون نمک برای شماست.

 ادامۀ مطلب در اینجا

محرّم امسال و نوحه خوانی متفاوت

ایران عاشورایی و عاشورای ایرانی 

در روح و جان من می مانی ای وطن
عاشورای امسال با نوای ای ایرانِ محّمد نوری زیباتر شد. نوحه خوان ها و خواننده ها « محمود کریمی، مصطفی راغب و...» پیوند عمیق ایران را با دین عزیزمان نشان دادند. محرّم امسال هموطنان عزیز نشان دادند که با هر سلیقه و طرز فکر که هستند کنار همو دست در دست هم هستند. زنان شجاع و مردان اصیل ایران، از کودک و پیر و جوان ، خاک به دشمن نمی دهند.
عشقم وطنم، جانم وطنم، خدا حافظ تو و هموطنانم باشد.
*  
تلفیق شعری زیبا و ستودنی از مرحوم هوشنگ ابتهاج و نوحه خوان محمود کریمی
*
شاه اثری از هوشنگ ابتهاج، محمّد رضا شجریان و محمّد رضا لطفی. روح هر سه شان شاد و مکانشان بهشت ابدی.
*

ادامۀ مطلب در اینجا 

۱۴۰۴ اردیبهشت ۲۰, شنبه

یک دسته گل تقدیم بازیکنان تراکتور



















حکایت های شهربانو - زن متولد ماکو 

خلیج فارس

 


۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۵, دوشنبه

حکایتهای شهربانو - زن متولد ماکو

به بهانه روز معلم
وبلا ک شهربانو - زن متولد ماکو 


۱۴۰۴ اردیبهشت ۱۰, چهارشنبه

تسلیت

 


۱۴۰۳ اسفند ۱۱, شنبه

توبه

سلمان ساوجی، شاعر قرن هشتم هجری، اشعار و رباعیّات قشنگی دارد. در یکی از رباعیات خود می فرماید

از بس که شکست و باز بستم توبه
فریاد همی کند ز دستم توبه
دیروز به توبه ای شکستم ساغر
امروز به ساغری شکستم توبه
*
ادامه مطلب در اینجا

۱۴۰۳ بهمن ۱۶, سه‌شنبه